فزا یا فظا یا فضا

فزا
( اسم ) در ترکیب به معنی فزاینده آید : جانفزا روح افزا .

آذر فزا
( اسم ) آتش افروز آذر افروز

آتش افروز

عشرت فزا
عشرت فزای عشرت فزاینده

عطر فزا
عطر فزای عطر فزاینده

نشاط فزا
نشاط افزا .

نور فزا
نور افزا . نور فزای .

روح فزا
یا روح فزای بمعنی روح افزا

شادی فزا
یا شادی فزای مخفف شادی افزای

تسکین فزا
تسلی بخش افزاینده آرامش

بهجت فزا
( اسم ) افزایند. شادمانی زیاد کنند. سرور .

اندوه فزا ی
( اسم) زیاد کنند. اندوه افزایند. غم .

انده فزا ی
( اسم) زیاد کنند. اندوه افزایند. غم .

گیتی فزا ی
( صفت ) فزایند. گیتی آباد کنند. جهان .

کار فزا ی
( صفت ) 1 - آنکه کار و زحمت دیگری را افزون کند کسی که مشغولیت دیگری را بیشتر سازد : [ چون بود دولت تو روز افزون چه زیان از حسود کار افزای ] . ( انوری ) 2 - مزاحم . 3 - پرگو .

مهر فزا ی
( صفت ) مهر افزا : [ بهائ او ( خدا ) دل ربا و سنائ او مهر فزا و ملک او بی فنا.]

طرب فزا ی
آن که یا آن چه شادی را بیفزاید .

ظلمت فزا ی
( صفت ) افزاینده تاریکی .