loading...
.:::::زبان شیرین فارسی
محمد مهدی جنگجو بازدید : 4950 یکشنبه 03 شهریور 1392 نظرات (0)

هر دو كلمه امر و عمر صحيح است اما

در معني متفاوت اند


عمر به معناي:زندگانی ، مدت زندگانی ، نوح کنایه از: عمر طولانی

براي اطلاعات بيشتر در مورد عمر اينجا كليك كنيد


معاني كلمه امر ،امتثال امر،امر آباد ،امر الله،امر حرام


امر خداد ،امر دادن،امر دباره و تمام زير مجموعه هاي كلمه ي امر


در ادامه مطلب


امر

فرمان‌دادن , فرمان , حکم , اوامر جمع , وبه‌معنی شان وشی‌ئ وکار وحادثه ,

امور جمع , امرکننده , فرمان‌دهنده , فرمانده


( صفت ) تلخ تر .

هزوارش امنا امرا پهلوی خر . بلغت زند و پازند خر .

امتثال امر
بجا آوردن فرمان

امر آباد
ده از بخش رامین شهرستان تهران

امر الله
ده از بخش بستان آباد شهرستان تبریز

امر حرام
دختر ملحان و خاله انس مالک و از زنان معاصر پیغمبر اسلام بود در جزیره قبرس وفات یافت و در آنجا مدفون گردید .

امر خداد
نرم و فرو هشته شدن چیزی

امر دادن
فرمان دادن . دستور دادن

امر دباره
غلام باره

امر مستمر
در اصطلاح دستور زبان فارسی عبارت از فعل امری است که با علامت استمرار می و همی همراه باشد .

امر مشترک
در اصطلاح منطق حد اوسط را در تمثیل امر مشترک نیز خوانند .

عالم امر
عالم ارواح و عالم ملائکه

امر پذیر
( اسم ) پذیرند. فرمان قبول کنند. امر .

امر حاضر
1 - (مصدر) فرمودن دستور دادن مقابل : نهی . 2 - ( اسم ) فرمان حکم فرمایش . جمع : اوامر . 3 - کار شائ ن. جمع : امور. 5 - دستور دادن اجری کاری است و آن بر دو قسم است : امر حاضر دال بر فرمودن کاریست بمخاطب (دو م شخص ). مفرد امر حاضر غالبا همان ریش. فعل است. امر حاضر دو صیغه دارد : مفرد جمع : کن کنید و غالبا با (ب) استعمال میشود : بخوان بخوانید . توضیح : منفی امر را (نهی ) گویند . امر غایب دال بر فرمودن کاریست بغایب (سوم شخص ) و آن با افزودن (د) و سوم شخص مفرد و(ند) ( سوم شخص جمع ) بمفرد امر حاضر ساخته شده : سوزد سوزند و غالبا با (به ) استعمال شود : برود بخوانند . 6 - عالم امر . آفرینش بر دو نوع است : ملک و ملوک و آنرا خلق و امر گویند : در قر آن آمده . الاله الخلق و الامر (سور. اعراف آی. آی. 53) عالم امر عبارت از ضد اجساد و اجسام است که قابل مساحت و قسمت و تجزی نیست : ( آنکه با شارت امر (کن ) بی توقف در وجود آمد .) (مرصاد العباد) یا امر مشترک . یا امر و نهی . 1 - فرمودن و باز داشتن کسی را از کاری .2 - امر بمعروف و نهی از منکر . 3 - دستور دادن . 3 - دستور دادن . 4 - فعل امر و فعل نهی . یا امر خیر. 1 - کار خیر . 2 - عروسی . یا امر معروف امر بمعروف .امر کردن بکارهای نیک که در اسلام معروف شناخته شده مانند نماز و روزه و حج و زکات و غیره .

امر غایب
1 - (مصدر) فرمودن دستور دادن مقابل : نهی . 2 - ( اسم ) فرمان حکم فرمایش . جمع : اوامر . 3 - کار شائ ن. جمع : امور. 5 - دستور دادن اجری کاری است و آن بر دو قسم است : امر حاضر دال بر فرمودن کاریست بمخاطب (دو م شخص ). مفرد امر حاضر غالبا همان ریش. فعل است. امر حاضر دو صیغه دارد : مفرد جمع : کن کنید و غالبا با (ب) استعمال میشود : بخوان بخوانید . توضیح : منفی امر را (نهی ) گویند . امر غایب دال بر فرمودن کاریست بغایب (سوم شخص ) و آن با افزودن (د) و سوم شخص مفرد و(ند) ( سوم شخص جمع ) بمفرد امر حاضر ساخته شده : سوزد سوزند و غالبا با (به ) استعمال شود : برود بخوانند . 6 - عالم امر . آفرینش بر دو نوع است : ملک و ملوک و آنرا خلق و امر گویند : در قر آن آمده . الاله الخلق و الامر (سور. اعراف آی. آی. 53) عالم امر عبارت از ضد اجساد و اجسام است که قابل مساحت و قسمت و تجزی نیست : ( آنکه با شارت امر (کن ) بی توقف در وجود آمد .) (مرصاد العباد) یا امر مشترک . یا امر و نهی . 1 - فرمودن و باز داشتن کسی را از کاری .2 - امر بمعروف و نهی از منکر . 3 - دستور دادن . 3 - دستور دادن . 4 - فعل امر و فعل نهی . یا امر خیر. 1 - کار خیر . 2 - عروسی . یا امر معروف امر بمعروف .امر کردن بکارهای نیک که در اسلام معروف شناخته شده مانند نماز و روزه و حج و زکات و غیره .

امر کردن
( مصدر ) دستور دادن فرمودن .

امر معروف
1 - (مصدر) فرمودن دستور دادن مقابل : نهی . 2 - ( اسم ) فرمان حکم فرمایش . جمع : اوامر . 3 - کار شائ ن. جمع : امور. 5 - دستور دادن اجری کاری است و آن بر دو قسم است : امر حاضر دال بر فرمودن کاریست بمخاطب (دو م شخص ). مفرد امر حاضر غالبا همان ریش. فعل است. امر حاضر دو صیغه دارد : مفرد جمع : کن کنید و غالبا با (ب) استعمال میشود : بخوان بخوانید . توضیح : منفی امر را (نهی ) گویند . امر غایب دال بر فرمودن کاریست بغایب (سوم شخص ) و آن با افزودن (د) و سوم شخص مفرد و(ند) ( سوم شخص جمع ) بمفرد امر حاضر ساخته شده : سوزد سوزند و غالبا با (به ) استعمال شود : برود بخوانند . 6 - عالم امر . آفرینش بر دو نوع است : ملک و ملوک و آنرا خلق و امر گویند : در قر آن آمده . الاله الخلق و الامر (سور. اعراف آی. آی. 53) عالم امر عبارت از ضد اجساد و اجسام است که قابل مساحت و قسمت و تجزی نیست : ( آنکه با شارت امر (کن ) بی توقف در وجود آمد .) (مرصاد العباد) یا امر مشترک . یا امر و نهی . 1 - فرمودن و باز داشتن کسی را از کاری .2 - امر بمعروف و نهی از منکر . 3 - دستور دادن . 3 - دستور دادن . 4 - فعل امر و فعل نهی . یا امر خیر. 1 - کار خیر . 2 - عروسی . یا امر معروف امر بمعروف .امر کردن بکارهای نیک که در اسلام معروف شناخته شده مانند نماز و روزه و حج و زکات و غیره .

نافذ امر
( صفت ) آنکه فرمانش روان است : [ و حد بی قیاس ...مر پروردگاررا...بدانک نواصی اعمال کلی خلایق را در قبضه اقتدار پادشاه کامل قدر نافذ امر... نهاد ]

غزوه ذی امر
یا غزوه غطفان

مقتدی با امر الله
لقب عبدالله بن محمد بیست و هفتمین خلیفه عباسی که پس از نوزده سال و هشت ماه خلافت در 487 هجری وفات نمود .


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 79
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 98
  • باردید دیروز : 122
  • گوگل امروز : 33
  • گوگل دیروز : 73
  • بازدید هفته : 220
  • بازدید ماه : 792
  • بازدید سال : 13,993
  • بازدید کلی : 137,705