هر دو كلمه صلاح و سلاح صحيح است اما
در معني متفاوت اند
سلاح به معني:آلتجنگ
براي اطلاعات بيشتر در مورد سلاح اينجا كليك كنيد
معاني كلمه ي صلاح و زير مجموعه هاي آن
درادامه مطلب
صلاح
ابن مبارک بخاری نقشبندیعارف و نویسنده ایرانی ( قر. 8 ه.). وی کتاب [ انیس الطا لبین و عده السالکین فی مناقب خواجه بهائ الدین ] را تالیف کرده ( سال فراغت 785 ه.ق .) نسخه ای از آن در کتابخانه دهخدا موجود است .
آشتیکردن , سازشکردن , آشتی , نیکوشدن , نیکوکارشدن , خیرونیکی , ضدفساد
1 - ( مصدر ) نیکی کردن مقابل فساد . 2 - نیک شدن نیکو کار گشتن . 3 - آشتی کردن . 4 - ( اسم ) نیکی نیکوکاری مقابل فساد . 5 - شایستگی سزاواری اهلیت . یا به صلاح باز آمدن . 1 - بهبود یافتن به شدن . 2 - اصلاح شدن درست شدن . یا به صلاح باز آوردن . آشتی دادن صلح دادن .
هم دیگر آشتی کردن
ابن صلاح
حکیم و طبیب ایرانی اهل همدان
خلاف صلاح
مخالف آشتی و عهد و پیمان
صلاح الدین
ایوبی یوسف ملقب به الملک الناصر ابن نجم الدین ایوب بن شادی بن ایوب مکنی به ابو المظفر موسس سلسله ایوبیان ( و. تکریت 532 ه.ق .- جل. 564 ه.ق ./ 1169 م . ف. 589 ه.ق ./ 1193 م .). وی اصلا کرد و مسقط راس اجدادش قصبه [ دوین ] واقع در اران ( آذربایجان ) بود . شادی جد صلاح الدین با دو پسر خود نجم الدین ایوب و اسد الدین شیرکوه از آن قریه ببغداد و از آنجا به تکریت رفت و در تکریت در گذشت.پسران او بخدمت مجاهدالدین بهروز که از جانب سلطان مسعود سلجوقی شحنه عراق بود داخل شدند و حفاظت تکریت بعهده برادر بزرگ نجم الدین واگذار شد . در خلال این احوال عماد الدین رنگی حاکم موصل از تکریت می گذشت . نجم الدین هنگام عبور او از دجله کومکهایی بوی کرد وبر اثر این حسن خدمت زنگی ویرا همراه خویش برد و پس از فتح بعلبک حفاظت آنرا بعهده وی واگذاشت.بعد از وفات عماد الدین زنگی دو برادر مذکور در خدمت پسر او نور الدین محمود باقی ماندند . صلاح الدین در تکریت متولد شد و پدرش او را در بعلبک و دمشق تربیت کرد و وی در جنگهای صلیبی دلیری بسیار نشان داد . در سال 558 ه.ق . همراه عم خود اسد الدین شیر کوه بمصر رفت. در سالهای 562 و 564 برای بهم زدن اتفاق شاور وزیر مصر با صلیبیان دو بار بمصر سفر کرد و در سفر سوم عم وی اسد الدین بجای شاور وزارت عاضد الدین الله خلیفه اخی فاطمیان را یافت . صلاح الدین نیز بدرجه پیشکاری و معاونت او نایل شد و در همان سال اسدالدین در گذشت و صلاح الدین جانشین گردید (564 ه.ق./ 1169 م.) و علما و ادبای کشور را بسوی خویش جلب کرد و مردم را طرفدار خود نمود و بتدریج بر مکنت و قدرتش افزوده گشت. در ماه محرم سال 567 ه.ق ./ سپتامبر 1171 م . در موقعی که عاضد آخرین خلیفه فاطمی دربستر احتضار بود صلاح الدین امرداد تا خطبه را بنام مستضئ خلیفه عباسی بغداد خواندند . و این تغییر بدون زحمتی از طرف مردم پذیرفته شد و بجای مذهب تشیع مذهب تسنن و طریقه شافعی رسمیت یافت و مصر بار دیگر تحت لوای اهل تسنن در آمد و حرمین شریفین که از قدیم جزو ولاینفک حکومت مصر بود ضمیمه متصرفات صلاح الدین گردید . صلاح الدین بحسب ظاهر تابع نور الدین بن عماد الدین زنگی صاحب شام و حلب بود ولی در حقیقت استقلال داشت . وی طرابلس را در سال 568 ه.ق ./ 1172 م . از چنگ نورمانها بیرون آورد . از سوی دیگر وی برادر خود تورانشاه را در سال 569 ه.ق ./ 1173 م .بحکومت یمن روانه کرد. فوت نور الدین زنگی مخدوم اولی صلاح الدین در سال 569 ه.ق . راه را برای مداخله او باز کرد و صلاح الدین در 570 ه.ق ./ 1174 م . بدمشق وارد شد و با وجود مقاومت اتابکان زنگی درسراسر شام تا کنار فرات تاخت و تاز کرد و لی حلب تا سال 579 ه.ق ./ 1183 م . یعنی سال فوت ملک صالح پسر نورالدین مسخر او نشد . صلاح الدین موصل را گرفت و امرای الجزیره را در سال 581 ه.ق ./6- 1185 م . خراجگزار خود کرد و دولتی تشکیل داد که قلمرو آن از فرات تا نیل ممتد بود و فقط استحکاماتی که صلیبیان عیسوی آنها را در تصرف داشتند از آن خارج بود. صلاح الدین پس از فتح هتین در سال 583 ه.ق ./ 1187 م . دولت عیسوی بیت المقدس را از میان برداشت و در ظرف سه ماه بر اورشلیم دست یافت و فقط قلعه صور توانست در مقابل هجوم او مقاومت بخرج دهد . از دست رفتن بیت المقدس اروپاییان را بهیجان آورد و ایشان را به تهیه جنگ سوم صلیبی وادشت . ریچارد اول پادشاه انگلیس و فیلیپ اگوست پادشاه فرانسه در سال 586 ه.ق ./ 1190 م . بطرف اورشلیم حرکت کردند و سال بعد در محاصره عکا باتفاق هم شرکت نمودند . پس از یک سال و نیم جنگ بین مسلمانان و عیسویان در سال 588 ه.ق ./ 1192 م . صلحی سه ساله برقرار گردید بدون آنکه عیسویان از این جنگها نتیجه ای بدست آورند. پس از فوت صلاح الدین برادران و پسران و برادرزادگان او ممالک وسیع ایوبی را بین خود تقسیم کردند و از آن میان فقط برادر صلاح الدین سیف الدین عادل توانست بتدریج بر دیگران سیادت و فرمانروایی یابد.
محمد منصور از ممالیک بحری
صلاح فریدون
ابن القونیوی
صلاح کرمانی
ملقب به رکن الدین وزیر اتابک مظفرالدین ابوشجاع سعد بن زنگی
صلاح لو
دهی از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل
صلاح اندیش
( صفت ) مصلحت جو خیر اندیش .
صلاح اندیشی
مصلحت جویی خیر اندیشی .
صلاح اندیشیدن
خیر خواهی کردن نیکی اندیشیدن .
صلاح بینی
مصلحت جویی صلاح اندیشی .
صلاح پذیرفتن
( مصدر ) بسامان شدن درست شدن .
صلاح دانستن
1 - ( مصدر ) مصلحت دانستن امری را : صلاح دانست که فرزندانش را باروپا بفرستد . 2 - ( مصدر ) خیر اندیشی کردن مصلحت اندیشیدن برای کسی .
صلاح دید
( مصدر ) مصلحت دیدن صلاح دیدن .
صلاح دیدن
( مصدر ) مصلحت دیدن صلاح اندیشیدن .
صلاح کردن
( مصدر ) مشورت کردن رای زدن .
صلاح الدین حبوری
ابن عبدالخالق بن یحیی القاسمی الحسنی الحبوری وی شاعر یمانی از علما و منسوب به حبور
صلاح الدین محله
دهی از دهستان رودبی بخش مرکزی شهرستان ساری
صلاح پیه سی
دهی جزئ دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر
صلاح و مصلحت
از اتباع است تدبیر کردن
صلاح الدین کلا
دهی است از دهستان کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر در 30 کیلومتری مشرق نوشهر کنار شوسه نوشهر به بابلسر دشت و معتدل و مرطوب دارای 565 تن سکنه : آب از رود کجور : محصول برنج مرکبات شغل اهالی زراعت تهیه زغال چوب .
ابن مبارک بخاری نقشبندیعارف و نویسنده ایرانی ( قر. 8 ه.). وی کتاب [ انیس الطا لبین و عده السالکین فی مناقب خواجه بهائ الدین ] را تالیف کرده ( سال فراغت 785 ه.ق .) نسخه ای از آن در کتابخانه دهخدا موجود است .
آشتیکردن , سازشکردن , آشتی , نیکوشدن , نیکوکارشدن , خیرونیکی , ضدفساد
1 - ( مصدر ) نیکی کردن مقابل فساد . 2 - نیک شدن نیکو کار گشتن . 3 - آشتی کردن . 4 - ( اسم ) نیکی نیکوکاری مقابل فساد . 5 - شایستگی سزاواری اهلیت . یا به صلاح باز آمدن . 1 - بهبود یافتن به شدن . 2 - اصلاح شدن درست شدن . یا به صلاح باز آوردن . آشتی دادن صلح دادن .
هم دیگر آشتی کردن
ابن صلاح
حکیم و طبیب ایرانی اهل همدان
خلاف صلاح
مخالف آشتی و عهد و پیمان
صلاح الدین
ایوبی یوسف ملقب به الملک الناصر ابن نجم الدین ایوب بن شادی بن ایوب مکنی به ابو المظفر موسس سلسله ایوبیان ( و. تکریت 532 ه.ق .- جل. 564 ه.ق ./ 1169 م . ف. 589 ه.ق ./ 1193 م .). وی اصلا کرد و مسقط راس اجدادش قصبه [ دوین ] واقع در اران ( آذربایجان ) بود . شادی جد صلاح الدین با دو پسر خود نجم الدین ایوب و اسد الدین شیرکوه از آن قریه ببغداد و از آنجا به تکریت رفت و در تکریت در گذشت.پسران او بخدمت مجاهدالدین بهروز که از جانب سلطان مسعود سلجوقی شحنه عراق بود داخل شدند و حفاظت تکریت بعهده برادر بزرگ نجم الدین واگذار شد . در خلال این احوال عماد الدین رنگی حاکم موصل از تکریت می گذشت . نجم الدین هنگام عبور او از دجله کومکهایی بوی کرد وبر اثر این حسن خدمت زنگی ویرا همراه خویش برد و پس از فتح بعلبک حفاظت آنرا بعهده وی واگذاشت.بعد از وفات عماد الدین زنگی دو برادر مذکور در خدمت پسر او نور الدین محمود باقی ماندند . صلاح الدین در تکریت متولد شد و پدرش او را در بعلبک و دمشق تربیت کرد و وی در جنگهای صلیبی دلیری بسیار نشان داد . در سال 558 ه.ق . همراه عم خود اسد الدین شیر کوه بمصر رفت. در سالهای 562 و 564 برای بهم زدن اتفاق شاور وزیر مصر با صلیبیان دو بار بمصر سفر کرد و در سفر سوم عم وی اسد الدین بجای شاور وزارت عاضد الدین الله خلیفه اخی فاطمیان را یافت . صلاح الدین نیز بدرجه پیشکاری و معاونت او نایل شد و در همان سال اسدالدین در گذشت و صلاح الدین جانشین گردید (564 ه.ق./ 1169 م.) و علما و ادبای کشور را بسوی خویش جلب کرد و مردم را طرفدار خود نمود و بتدریج بر مکنت و قدرتش افزوده گشت. در ماه محرم سال 567 ه.ق ./ سپتامبر 1171 م . در موقعی که عاضد آخرین خلیفه فاطمی دربستر احتضار بود صلاح الدین امرداد تا خطبه را بنام مستضئ خلیفه عباسی بغداد خواندند . و این تغییر بدون زحمتی از طرف مردم پذیرفته شد و بجای مذهب تشیع مذهب تسنن و طریقه شافعی رسمیت یافت و مصر بار دیگر تحت لوای اهل تسنن در آمد و حرمین شریفین که از قدیم جزو ولاینفک حکومت مصر بود ضمیمه متصرفات صلاح الدین گردید . صلاح الدین بحسب ظاهر تابع نور الدین بن عماد الدین زنگی صاحب شام و حلب بود ولی در حقیقت استقلال داشت . وی طرابلس را در سال 568 ه.ق ./ 1172 م . از چنگ نورمانها بیرون آورد . از سوی دیگر وی برادر خود تورانشاه را در سال 569 ه.ق ./ 1173 م .بحکومت یمن روانه کرد. فوت نور الدین زنگی مخدوم اولی صلاح الدین در سال 569 ه.ق . راه را برای مداخله او باز کرد و صلاح الدین در 570 ه.ق ./ 1174 م . بدمشق وارد شد و با وجود مقاومت اتابکان زنگی درسراسر شام تا کنار فرات تاخت و تاز کرد و لی حلب تا سال 579 ه.ق ./ 1183 م . یعنی سال فوت ملک صالح پسر نورالدین مسخر او نشد . صلاح الدین موصل را گرفت و امرای الجزیره را در سال 581 ه.ق ./6- 1185 م . خراجگزار خود کرد و دولتی تشکیل داد که قلمرو آن از فرات تا نیل ممتد بود و فقط استحکاماتی که صلیبیان عیسوی آنها را در تصرف داشتند از آن خارج بود. صلاح الدین پس از فتح هتین در سال 583 ه.ق ./ 1187 م . دولت عیسوی بیت المقدس را از میان برداشت و در ظرف سه ماه بر اورشلیم دست یافت و فقط قلعه صور توانست در مقابل هجوم او مقاومت بخرج دهد . از دست رفتن بیت المقدس اروپاییان را بهیجان آورد و ایشان را به تهیه جنگ سوم صلیبی وادشت . ریچارد اول پادشاه انگلیس و فیلیپ اگوست پادشاه فرانسه در سال 586 ه.ق ./ 1190 م . بطرف اورشلیم حرکت کردند و سال بعد در محاصره عکا باتفاق هم شرکت نمودند . پس از یک سال و نیم جنگ بین مسلمانان و عیسویان در سال 588 ه.ق ./ 1192 م . صلحی سه ساله برقرار گردید بدون آنکه عیسویان از این جنگها نتیجه ای بدست آورند. پس از فوت صلاح الدین برادران و پسران و برادرزادگان او ممالک وسیع ایوبی را بین خود تقسیم کردند و از آن میان فقط برادر صلاح الدین سیف الدین عادل توانست بتدریج بر دیگران سیادت و فرمانروایی یابد.
محمد منصور از ممالیک بحری
صلاح فریدون
ابن القونیوی
صلاح کرمانی
ملقب به رکن الدین وزیر اتابک مظفرالدین ابوشجاع سعد بن زنگی
صلاح لو
دهی از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل
صلاح اندیش
( صفت ) مصلحت جو خیر اندیش .
صلاح اندیشی
مصلحت جویی خیر اندیشی .
صلاح اندیشیدن
خیر خواهی کردن نیکی اندیشیدن .
صلاح بینی
مصلحت جویی صلاح اندیشی .
صلاح پذیرفتن
( مصدر ) بسامان شدن درست شدن .
صلاح دانستن
1 - ( مصدر ) مصلحت دانستن امری را : صلاح دانست که فرزندانش را باروپا بفرستد . 2 - ( مصدر ) خیر اندیشی کردن مصلحت اندیشیدن برای کسی .
صلاح دید
( مصدر ) مصلحت دیدن صلاح دیدن .
صلاح دیدن
( مصدر ) مصلحت دیدن صلاح اندیشیدن .
صلاح کردن
( مصدر ) مشورت کردن رای زدن .
صلاح الدین حبوری
ابن عبدالخالق بن یحیی القاسمی الحسنی الحبوری وی شاعر یمانی از علما و منسوب به حبور
صلاح الدین محله
دهی از دهستان رودبی بخش مرکزی شهرستان ساری
صلاح پیه سی
دهی جزئ دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر
صلاح و مصلحت
از اتباع است تدبیر کردن
صلاح الدین کلا
دهی است از دهستان کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر در 30 کیلومتری مشرق نوشهر کنار شوسه نوشهر به بابلسر دشت و معتدل و مرطوب دارای 565 تن سکنه : آب از رود کجور : محصول برنج مرکبات شغل اهالی زراعت تهیه زغال چوب .